♥دنيای شيرين من♥
می خواهم پرستویی شوم ...
تا قطره قطره اشکهای تو را
از ابرهایی که می دانم بچینم ...
ای ماه من
گاه با خود می اندیشم
تو در دامن کدامین فرشه زاده شده ای ؟؟؟
و دعایت درکدامین زمان بی صدابه استجابت رسیده است؟
و با کدامین ورد و دعاچهار گوشه دلم را مسحور خود کرده ای؟
که من اینگونه مشتاق وصال تو ام ...
ای ماه من
از کدامین پنجره بر قلبم می تابی ؟؟؟
که شب اندوه و نامیدی من شکوهت را انکار نمی تواند کرد....
در خیالم تو می آیی ...
هنگامیکه آسمان وجودم دستش تهی است !
و ماه آرزوهایم فرو رفته در چاه تاریک ناامیدی است !!!
و با آمدنت
آسمانی از ستاره امید
در کهکشان حضورت می درخشد...
هنگامی که به تو می اندیشم ..
تنها یاد توست که سکوتم را می خراشد !
و بذر بیداری را در وجودم می پاشد ...
میخواهم در آخرین دقایق دلتنگی ام
همراه با اشک هایم نام تو را بیاورم ...
تا فرشتگان خدا هم تو را بشناسند !!!
اما نه .................
بگذار همچنان تنها در قلب من باشی ..
نظرات شما عزیزان:

هم میتونه طنز باشه هم داستان هم پند اموز هم عارفانه و هر چیز دیگه امید جان ببین من وبلاگم عاشقانه است اینجا کلبه تنهایی منه پس نمیتونم توش جوک یا خنده بزارم این وبلاگ فقط توش مطالب عاشقونه میره بازم مرسی ولی یه وبلاگ دیگه دارم که توش جوک هست ادرسو تو ایدی بهت میدم برو اونجا بازم از نظرت ممنونم

فقط میتونم یه چیزی درمورد وبلاگت بگم؟
البته اگه ناراحت نمیشی میگم سلام بگو من ناراحت نمیشم خوسشحالم میشم من با نظرات بقییه این وبلاگو به اینجا رسوندم
.gif)

яima |